امیر کیانامیر کیان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

شکوفه عشق

گذر عمر

شنبه 14 بهمن 91   دو ماهگی   هفت ماهگی . . . . 10سالگی . . .   20سالگی   . . . 30 سالگی . . . یعنی من اون روزا رو میبینم چه باشم و چه نباشم برات همیشه از خدای مهربون آرزوی بهترینها رو دارم میوه دلم   ...
14 بهمن 1391

عزیز مامان در هفت ماهگی

ا میرکیانم در ماهگی : قد 71 سانت و وزن 8/800 هشت کیلو هشتصد گرم. هزاهزار ماشاالله. این ماه زیاد وزن نگرفتی عزیزم بخاطر اینکه در حال دندون درآوردن بودی. ولی جای نگرانی نیست. دکترت میگفت همه چیزت خوب و کاملا طبیعیه. و اما از امیرکیان هفت ماهه برات بنویسم: حسابی شیطون بلا شده. کم کم داره نشستن رو یاد میگیره. پشت سرهم میتونه غلت بزنه طوریکه در عرض چند دقیقه از سر اتاق به تهش برسه! آواز میخونه اونم با صدای بلند دوست داره چیزایی که توجهش رو جلب میکنن تو دستاش بگیره اگه از چیزی خوشش بیاد به این سادگی ها پسش نمیده(نمونه اش موبایل خاله زهره!) حرف میزنه البته به زبون خودش! فقط با چه...
14 بهمن 1391

سلام سلام صدتا سلام! من اومدم با دندونام!

سه شنبه 3 بهمن ماه 1391   چند وقتی بود که لثه هات میخارید اشکای تو مثل بارون می بارید یهو یه شب با گریه که خوابیدی صبح پا شدی یه چیز خوبی دیدی مروارید قشنگ و زیبایی بود میخندیدی تو دهنت پیدا بود   ماه مامان سلام بالاخره دندونای کوچولوت بیرون زد. روز 26 دی ماه یعنی در شش ماه و بیست و یک روزگی ات. مبارک باشه عزیزم. چند روزی بود که کلافه و بهونه گیر شده بودی. بابا کیوان میگفت احتمالا داری دندون درمیاری. ولی من فکر نمیکردم اینقدر زود باشه. روی لثه هاتو که نگاه میکردیم دو تا نقطه سفید بود. و حالا این دوتا نقطه سفید دوتا دندون کوچولوی موش کوچولوم شدند قصد داشتیم به این مناسبت یه مهمونی بگیریم و...
13 بهمن 1391

فقط عکس و دیگر هیچ (قسمت دوم)!

   عاشقتم گل همیشه خندون من     اولین باری که سوار روروئک شدی     ماه زمستونی من      یک روز در هایپراستار   قبل از رفتن به حمام برای آب بازی   عروسک محبوب شما قورقوری عزیز!     از طرف خاله زهره عزیز پسرخاله مهدی   مامانی خوبم   و عزیز جون مهربونم هدایایی  به مناسبت دندونای کوچولوت (دست همگیتون درد نکنه)     این یه دونه عکس رو دلم نیومد نذارم. میدونی جریانش چیه؟ این عکس دو تا خیاره که به هم چسبیدن. اینو تو خودت با دستای کوچولوت از تو ظرف میوه...
13 بهمن 1391

خداحافظ ای داغ بر دل نشسته...

سه شنبه 26 دیماه 1391   گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است میچیند آن گلی که به عالم نمونه است   سلام یاس بهشتی من باور کن دست و دلم نمیاد یادداشت امروز رو برات بذارم. فقط خدا میدونه با چه حالی دارم برات مینویسم. چند روزه که میخوام این غصه پر درد رو بنویسم ولی هر بار گریه امانم نمیده. نمیخواستم فضای دفتر خاطراتت غم آلود بشه ولی عزیزم این رسم دنیاست که غم و شادی همیشه در کنار همند.شاید این یادداشت رو زمانی بخونی که به اندازه کافی مرد شدی که بدونی دنیا زیاد بالا و پایین داره. میخوام از چشمهای مهربونی برات بنویسم که دیگه نگاهش رو از ما گرفت. از دستهای گرم و صمیمی که دیگه کسی گرمای مهربونی اش رو احساس نمیکنه. از ر...
13 بهمن 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شکوفه عشق می باشد